در دنیای امروز هنر یا Art نقش انکار ناپذیری دارد و در بخشهای مختلف زندگی حضور دارد. بیایید قبول کنیم با توجه به معیارهای کنونی، بدون هنر زندگی ناقص خواهد بود و جای خالی آن روح آدمی را تحت تاثیر قرار خواهد داد. با این تفاسیر، به چه چیزی هنر میگویند و هنر به چه معناست؟ در این مقاله با بیتا آرت همراه باشید تا با معنای هنر و زوایای مختلف آن آشنا شوید.
مقدمهای بر مفهوم هنر
معنی هنر اغلب از نظر فرهنگی خاص شمرده میشود و در میان اعضای یک جامعه مشترک است. همچنین، به بافت فرهنگی و جغرافیایی وابستگی دارد. هدف آثار هنری ممکن است برقراری ارتباط با ایده های سیاسی، معنوی یا فلسفی، ایجاد حس زیبایی، کشف ماهیت ادراک، برای لذت یا ایجاد احساسات قوی باشد. البته گاهی اوقات هم یک هنر میتواند بدون هیچ هدفی خلق شود.
فیلسوفان از دیرباز با معنای هنر دست و پنجه نرم کردهاند و میتوان گفت هنر در معنای وسیع خود نوعی ارتباط است. یک اثر هنری به معنای آن چیزی است که هنرمند قصد انتقال آن را داشته باشد و این معنا توسط مواد و تکنیکها و فرمهای مختلفی به مرحلهی عرضه میرسد. به بیانی دیگر، هنر وسیلهای است که برای بیان احساسات، افکار و مشاهدات مورد استفاده قرار میگیرد.
هنر چیست؟
وقتی کلمه هنر را میشنویم، ذهن برخی از ما به سمت موزهها یا نقاشیهای قاب شده میرود، اما در واقع معنی آن ممکن است در ذهن هر کسی متفاوت باشد. ممکن است کسی لباسی که مادرش بافته را هنر بشمارد یا کسی دیگر یک نقاشی را هنر بنامد. واقعیت این است که آهنگهایی که دوست دارید، فیلمهایی که تماشا میکنید، شعرها، تئاتر و حتی لحافی که مادربزرگتان ساخته است؛ همه اینها هنر هستند. هنر اغلب بهعنوان فرآیند یا محصول چیدمان عمدی عناصر به گونهای که برای حواس یا احساسات جذاب باشد، شناخته میشود. هنر طیف متنوعی از فعالیتها، خلاقیتها و شیوههای بیان انسان از جمله موسیقی، ادبیات، فیلم، مجسمهسازی و نقاشی را در بر میگیرد.
هنر هزاران سال است که وجود داشته و در طول تاریخ از راههای مختلف تکامل یافته است. دلایل ایجاد آن از فردی به فرد دیگر، بسته به عوامل متعدد، تفاوت دارد. میتوان اینطور نتیجه گرفت که تعریف هنر بسیار مشکل شمرده میشود و یک تعریف خاص برای آن وجود ندارد. بسیاری بر این باور هستند که هنر هر چیزی است که احساسات را در شما برانگیزد. این احساسات کاملا به فردی که شاهد آن هنر است، بستگی دارد. در واقع، سه فرد مختلف میتوانند یک اثر هنری مشابه را تجربه کنند و واکنشهای متفاوتی نسبت به آن داشته باشند. با این وجود، به طور کلی میتوان گفت هنر هر فعالیت یا محصولی است که توسط افرادی با هدف ارتباطی یا زیباییشناختی انجام میشود و بیانگر یک ایده، یک احساس یا به طور کلی تر، یک جهانبینی است.
هنر از کجا میآید؟
هنر جزئی از فرهنگ است که زیرلایههای اقتصادی و اجتماعی را در خود منعکس کرده و ایدهها و ارزشهای ذاتی هر فرهنگی را در فضا و زمان منتقل میکند. میتوان گفت نقش آن در طول زمان تغییر میکند و قادر است بیشتر از یک اثر زیباییشناختی، کارکرد اجتماعی آموزشی داشته باشد. اصطلاح هنر در واقع فقط یک برچسب است. در واقع، این کلمه و حس در مورد تجربه شخصی شما با آن و معنایی است که از آن میگیرید. واکنش هرکسی به هنر متفاوت است و پتانسیل رشد و یادگیری از آن، طیف گستردهای دارد.
کلمه هنر از کلمه لاتین ars گرفته شده که در اصل به معنای مهارت یا ساختن است. به طور کلی، هنر بخش مهمی از تجربه انسان بهشمار میآید. حتی اگر نقش زیادی در زندگی شخصی کسی نداشته باشد، هنر دنیای اطراف ما و تقریبا هر چیزی را که در تعامل با دیگران تجربه میکنیم، شکل میدهد. وقتی تلویزیون را روشن میکنید، هنر در تلویزیون دیده میشود و بر آن تاثیر میگذارد. همچنین در کتابهای درسی، تاریخ، نقاشیهای روی غارها، آثار کلاسیک و آنچه در رادیو پخش میشود، هنر در تمامی آنها ریشه دارد.
هدف هنر چیست؟
یک هدف اساسی مشترک در اکثر فرمهای هنری، قصد اساسی برای جلب توجه و ارتباط با احساسات انسانی است. با این حال، اصطلاح «هنر» فوقالعاده گسترده شمرده میشود و میتواند به زیرمجموعههای متعددی تقسیم شود که هرکدام منجر به اهداف سودمند، تزئینی، درمانی، ارتباطی و فکری میشوند. هنر را میتوان کاوش در شرایط انسانی یا محصول تجربه بشری دانست و بخشی از کارهایی که هنرمندان انجام میدهند، خلق اثری است که برای هدف خاصی در نظر گرفته شده است.
یکی از جهانیترین هدفهای هنر این است که به ما کمک میکند تا احساسات انسانی را بیرونی کرده یا به طور کلی شرایط انسانی را تجسم کنیم. هنرمندان مختلف در طول تاریخ هنر احساسات خود را ابراز کرده و به بینندگان اجازه همدلی دادهاند. یکی از معروفترین نقاشیهایی که نشاندهنده وضعیت درونی هنرمندی است که آن را کشیده، گندمزار با کلاغها اثر ون گوگ (Van Gogh) در سال ۱۸۹۰ است.
جایگاه هنر در زندگی ما
همه ما میدانیم که هنر با اجازه دادن برای ابراز وجود، خلاقیت را در کودکان تشویق میکند. ریاضیات و علوم مهم هستند، اما هنرهای تجسمی به رشد خلاقیت و مهارتهای تفکر واگرا در جوانان کمک میکند. کودکانی که از سنین پایین برای تفکر خلاق آموزش دیدهاند، اکنون و در آینده این کار را طبیعی خواهند یافت و میتوانند تفاوت خود را با دیگران احساس کنند.
هنر قبل از هر چیز، فشارسنج پیچیدگی فرهنگی است. ما دستاوردهای فرهنگی را از طریق مصنوعات فرهنگی که در طول تاریخ بشر به جا مانده است، آموختهایم. اگر برای لحظهای در مقابل یک اثر هنری با اشکال و خطوط بسیار که توضیح آنها دشوار است بایستید، با قدم زدن روی خطوط و اشکال، شروع به تصور چیزهای مختلفی خواهید کرد و سعی میکنید آنها را به هم پیوند دهید تا شکل خاصی از آن ایجاد کنید. اگر در عکس طلوع خورشید باشد چه؟ ممکن است شروع کنید به فکر کردن در مورد هر رویداد دردناک یا شادی که در زندگی شما رخ داده است. در واقع، هنر در کنار قدرت ذهن معنا پیدا میکند و میتواند به انسان کمک زیادی کند.
هنر تنها برای کسانی که از کار با دستان خود لذت میبرند نیست، بلکه برای همه قابل انجام است. هنر بسیار مهمتر از آن چیزی است که بیشتر مردم تصور می کنند. بدون هنر نمیتوان به هیچ چیز آنطور که باید نگاه کرد؛ چون هنر به هر چیزی که میتوان به آن نگاه کرد، حتی به خود، علاقه و زیبایی میافزاید. میتوان گفت هنر ابزاری عالی برای خود اندیشی است و زاویههای جدیدی به زندگی افراد اضافه میکند.
معرفی هنرهای هفت گانه
واضح است که در شکلهای مختلف هنر، از هنرهای آزاد گرفته تا اشکال هنری که امروزه میشناسیم، پیشرفت قابل توجهی صورت گرفته است. در طول قرون وسطی، هنرهای تجسمی مانند نقاشی یا مجسمهسازی به عنوان صنایع دستی تلقی میشدند و در دستهی هنری که امروز میشناسیم جایی نداشتند. همچنین تابلوها امضا نشده بودند و بسیاری از هنرمندان هیچ شهرتی نداشتند.
همانطور که دنیای هنر تغییر میکند، اشکال مختلف هنر هم دچار تغییر میشود. در واقع، با ورود انواع مختلف هنر در طول تاریخ، مفهوم هفت شکل اصلی هنر چندین بار با ورود رسانههای جدید تغییر کرده است. با این حال، به طور کلی هنر به هفت شکل اصلی نقاشی، مجسمهسازی، ادبیات، معماری، تئاتر، فیلم و موسیقی تقسیم میشود که البته هر کدام از آنها زیرمجموعههای خود را دارند. در ادامه، هر کدام از هنرهای هفت گانه را مرور میکنیم.
-
نقاشی
لیست هنر هفت گانه را با یکی از محبوبترین و مهمترین اشکال هنری، یعنی نقاشی شروع میکنیم. در طول تاریخ، نقاشی یک نیروی قانع کننده در هنر شمرده میشد و طی فرایند خلق آن، هنرمند روی سطحی دو بعدی نقاشی میکرد. این سطح بیشتر از جنس کتان، بوم پنبهای یا پنل چوبی بود و برخی از هنرمندان روی سطوح دیگر مانند فلز یا پلاستیک هم نقاشی میکردند. مادهای که هنرمند در نقاشی استفاده میکند، رنگ است که میتواند رنگ اکریلیک، تمپرا یا رنگ روغن باشد. عدهای اختراع و کمال نقاشی رنگ روغن را به جان ون ایک (Jan van Eyck) در قرن چهاردهم نسبت میدهد که منجر به پیشرفت عظیمی در نقاشی شد.
جالب است بدانید در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، عدهای هنر نقاشی را مرده میدانستند اما همانطور که مشخص است، نقاشی تا به امروز یکی از مهمترین اشکال هنری باقی مانده است. در واقع وقتی به حراجهای مختلف نگاه میکنیم، نقاشیها رکوردهای فروش را میشکنند. برای مثال، حراج سالواتور موندی اثر لئوناردو داوینچی (Leonardo da Vinci) در سال ۲۰۱۷ اتفاق افتاد و این اثر هنری به قیمت ۴۵۰ میلیون دلار فروخته شد. همچنین نقاشیهایی مانند مونالیزای داوینچی، دیدهبان شب رامبراند (Rembrandt)، ناهار روی چمن اثر مانه (Édouard Manet) یا گرنیکای پیکاسو (Pablo Picasso) از موارد شایان ذکر هستند.
-
مجسمهسازی
دومین رکن مرکزی هنرهای تجسمی بدون شک مجسمهسازی است. با کمک مجسمهسازی، هنر بصری دیگر محدود به نقاشی، طراحی یا عکس نیست؛ چون از تمام آثار هنری سه بعدی تشکیل شده است. یک مجسمه اغلب با استفاده از موادی مانند سنگ مرمر، چوب، مس یا برنز تولید میشود. با این حال، با ورود فنآوریهای جدیدی مثل چاپ سه بعدی، پلکسی، فایبرگلاس، فولاد، اپوکسی و دستگاههای الکترونیکی، صنعت مجسمهسازی دچار تغییر و تحول زیادی شده و میتوان گفت کار هنرمندان تا حد زیادی سادهتر شده است.
نه تنها پیشرفتهای فناوری بر مواد مورد استفاده تاثیر گذاشت، بلکه توسعه تاریخ هنر را هم دگرگون کرد. یکی از آثار مهم در این زمینه، بدون شک اثر مارسل دوشان (Marcel Duchamp) است که ساختهی خود را وارد دنیای سه بعدی مجسمهسازی کرد. این کار تحت عنوان فواره (Fountain) شناخته میشود.
-
ادبیات
بیایید از هنرهای تجسمی فاصله بگیریم و ادبیات را به عنوان سومین شکل هنر بشناسیم. ادبیات به عنوان یک شکل هنری، شامل هنر کلام یا اثر نوشتاری است و در طول قرنها بهعنوان یک هنر شناخته میشود. در واقع، یک شعر، نثر، داستان درام یا متنی غیرداستانی در این حوزه جای میگیرد و رایج ترین ژانرهای غیرداستانی مقالهها، انواع نامه، خاطرات و زندگینامهها هستند. برای مثال، شعر کهن یا کمدی الهی دانته آلیگری (Dante Alighieri) نوعی هنر در حوزه ادبیات به شمار میآیند.
-
معماری
معماری همیشه ارتباط آشکار و قوی با هنر داشته و یکی از مهمترین هنرهای هفتگانه بهحساب میآید. معماری تنها به ساخت ساختمانها یا سازههای دیگر محدود نمیشود؛ بلکه با هدف قدرتمند فرهنگی، زیباییشناختی و حتی ایدئولوژیک در جوامع مختلف ایفای نقش میکند. بناهای مختلف نمادهای فرهنگی هستند که نه تنها یک مکان، بلکه یک دوره را تعریف میکنند. این مفهوم در هنر، شاهدی تاریخی از یک دوره خاص است و نوعی ارتباط بهشمار میآید. بهطوری که میتواند داستانی را تعریف کند، بازدیدکنندگان را بترساند، کسی را به یک باور خاص متقاعد کند یا به یک تجربه معنوی کمک کند.
معماری کلاسیک در یونان، معماری گوتیک در قرون وسطی، گنبدها و مساجد ایران، آثار فیلیپو برونلسکی (Filippo Brunelleschi) و ساختمان موزه گوگنهایم بیلبائو اثر فرانک گری (Guggenheim Museum Bilbao) مثالهای خوبی برای درک شگفتی هنر معماری هستند.
-
تئاتر
پنجمین هنر در لیست هفت هنر برتر، تحت عنوان تئاتر یا به طور کلی هنرهای نمایشی شناخته میشود. رقص و نمایشی که باید در مقابل تماشاچیان اجرا شود شکلی از هنر است که در آن شیء وجود ندارد؛ بلکه خود هنر در حال اجرا بوده و کاملا موقتی و در لحظه اتفاق میافتد. در نتیجه، هر اجرای یک اثر خاص با قبلی متفاوت است؛ چون امکان بازتولید همان اجرا بهطور دقیق و عینی وجود ندارد. البته در سالهای اخیر، به دلیل ورود عکاسی و فیلمبرداری به تئاتر، امکان تصویربرداری از اجرا یا تجربه آن به صورت خصوصی از طریق فیلم فراهم شده است.
اگرچه تئاتر یا هنرهای نمایشی از بسیاری جهات در مقایسه با هنرهای تجسمی دیگر بسیار متفاوت شناخته میشود، اما در صحنه و سالن تئاتر به شدت بیانگر احساسات و عواطف است. در صحنه تئاتر یا اجرای رقص، معمولا بیش از یک هنرمند وجود دارد و بازیگران مختلف در این تجربه تاثیرگذار هستند. البته طراحان صحنه، مجریان، تکنسینهای نور، آهنگساز موسیقی، طراحان لباس و بسیاری دیگر از عوامل، در ایجاد محصول نهایی نقش داشته و تاثیر قابل توجهی دارند.
-
فیلم
فیلم یا سینما یکی دیگر از هنرهای هفت گانه بهشمار میآید که در آغاز قرن نوزدهم و پایان قرن هجدهم اختراع شد. آن زمان، با ساخت تصاویر متحرک یک فرم هنری کاملا جدید معرفی شد و توجه مردم را به خود جلب کرد. فیلمهای آن زمان یک خط داستانی واقعی نداشتند. برای مثال، یکی از نمادینترین فیلمهای اولیه، ورود قطار به ایستگاه راهآهن است.
با ورود به چند دههی اول قرن بیستم، روایت داستانی در ساخت فیلم اهمیت بیشتری پیدا کرد و تکنیکهای مونتاژ به روشهای ضروری برای تولید فیلم تبدیل شدند. از سوی دیگر، هنرمندان از همان ابتدا علاقه زیادی به حضور و نقش آفرینی در فیلم داشتند. بد نیست بدانید که برخی از تاثیرگذارترین فیلمها توسط هنرمندان تجسمی ساخته شدهاند؛ مانند سوررئالیست لوئیس بونوئل (Luis Buñuel) و تصویر نمادین فیلم کوتاه او، تحت عنوان Un Chien Andalou که در سال ۱۹۲۹ منتشر شد.
-
موسیقی
آخرین شکل هنر در لیست هنرهای هفتگانه، موسیقی است. توجه به این مسئله مهم است که هنر همیشه یک شی نیست و میتوان آن را به صورت شنیداری از طریق موسیقی تجربه کرد. این هنر، چیدمان صدا در زمان است و ریشهی آن به علم فیزیک و حرکت اجسام برمیگردد. در واقع، صدا از طریق حرکت و جنبش مولکولها پدید میآید تا به گوش ما برسد.
موسیقی هم مانند تئاتر، نیاز به اجرا دارد. موسیقی یکی از رساترین اشکال هنر است و تاثیر بسیار مستقیمی روی احساسات و ذهن افراد دارد. از طرفی دیگر، موسیقی دارای تاریخچه بسیار گستردهای بوده و زمانهای بسیار قدیم وجود داشته است.
تاثیر هنر بر زندگی انسان
بر کسی پوشیده نیست که هنر میتواند زندگی افراد زیادی را به شیوههای بسیار معنیدار و عمیقی تحت تاثیر قرار دهد. به همین دلیل است که مورخان، جامعهشناسان و روانشناسان بسیاری هنر را برای جامعه ضروری میدانند. هنر در شهرها، حکومتها، مذهب و ساختار اجتماعی نقش اساسی دارد و انسانها آن را برای هزاران سال میشناسند. بنابراین، جای تعجب نیست که هنر هم تاثیر روحی و هم جسمی بر انسان داشته باشد.
برای مثال، موسیقی میتواند تاثیر قابل توجهی بر تمرکز داشته باشد. تحقیقات زیادی در مورد توانایی موسیقی برای کمک به افراد برای تقویت تمرکز و حافظه انجام شده و نظریههایی مانند اثر موتزارت مورد بررسی قرار گرفتهاند. از طرفی دیگر، رقصیدن چیزی است که اکثر مردم در سراسر جهان با شنیدن یک ضربان جذاب احساس کرده و داوطلبانه آن را اجرا میکنند. میزان دوپامینی که هنگام گوش دادن به موسیقی در بدن انسان اتفاق میافتد، نشانهی دیگری از تاثیر هنر بر بشر است. در ادامه، به تاثیرات دیگر هنر بر زندگی انسان میپردازیم.
کاهش استرس
تحقیقات نشان داده است که فعالیت هنری به طور قابل توجهی سطح کورتیزول یا هورمون استرس را در اکثر افراد کاهش میدهد. گفته میشود خلق هنر، شبیه مراقبه یا مدیتیشن است و تاثیرات مثبتی بر ذهن افراد میگذارد؛ این فعالیت، ذهن را مجبور میکند تا سرعت خود را کاهش دهد، روی جزئیات تمرکز کند و به جلوگیری از حواسپرتیهای ذهن کمک میکند. در نتیجه، افراد بهطور قابل توجهی آرامتر میشوند و اضطراب کمتری را تجربه میکنند
افزایش اعتماد به نفس
احساس غروری که وقتی مادرتان نقاشیهای کودکیتان را روی یخچال یا دیوار آویزان میکرد، به یاد دارید؟ به نظر میرسد این احساس در بزرگسالی از بین نمیرود و دیدن یک اثر هنری تکمیلشده که خودتان خلق کردهاید، ترشح دوپامین را در بدن ما تحریک میکند. این هورمون باعث کاهش احساس افسردگی و افزایش احساس اعتماد به نفس میشود. به عبارت دیگر، خلق هنر باعث میشود احساس بهتری نسبت به خودتان داشته باشید.
حل مسئله
ایجاد و خلق هنر میتواند به ما کمک کند تا حلال بهتری برای مشکلات باشیم. دو دلیل برای این نظریه وجود دارد؛ اول، عمل خلق کردن ذاتا بدون مرز است و استفاده از تخیل و تلاش برای رساندن پیام از طریق هنر میتواند کمک زیادی به انسان کند. همچنین عادت به تفکر خلاق به شما کمک میکند تا راههای جدید و هوشمندانهای را برای حل مشکلات در هنر خود و همچنین در زندگی بیاموزید.
دوم، فرآیند تبدیل مشکلات به روایت میتواند به ما کمک کند تا مسائل را آسانتر حل کنیم. با سازماندهی مشکلات خود در چارچوب یک روایت از طریق نوشتن، آهنگ یا هنرهای تجسمی، به ایجاد حس نظم در هرج و مرجی که در مسئله نشان داده شده است، کمک میشود. این راه حل، پیشبینی و کنترل بهتری به زندگی افراد میدهد.
بهبود کیفیت زندگی
هنر نه تنها به کاهش علائم اضطراب و افسردگی که معمولا توسط افرادی که از بیماری مزمن رنج میبرند کمک میکند، بلکه تحقیقات همچنین نشان میدهد برای افراد مسنی که بیماری آلزایمر یا پارکینسون دارند میتواند مفید باشد. خلق اثر هنری میتواند عملکردهای شناختی را با تقویت یا حتی ایجاد مسیرهای عصبی جدید در مغز بهبود بخشد و به مغز کمک کند تا سازگار شود و سالم بماند.
۷ اصل مشترک در تمامی هنرها
وقتی صحبت از هنر و طراحی میشود، یک زبان اساسی وجود دارد که شامل ۷ اصل است. این اصول، به مردم کمک میکند تا در میان همه فرهنگها و زبانها ارتباط برقرار کنند. این اصول برای ارزیابی عناصر مختلف یک قطعه حیاتی هستند و نشان میدهند که چگونه یک هنرمند از عناصر هنر برای خلق اثر و به اشتراک گذاشتن دیدگاه خود استفاده میکند. در ادامه به این اصول مشترک در هنر میپردازیم.
-
تعادل
تعادل روشی بهحساب میآید که یک هنرمند عناصر مختلف هنر را برای ایجاد ثبات و تعادل بصری در اثر ترکیب میکند. تعادل به وزن بصری عناصر ترکیب اشاره دارد و حسی است که نقاشی به واسطهی آن از دید بیننده احساس ثبات میدهد. این در حالی است که عدم تعادل باعث ایجاد احساس ناراحتی در بیننده میشود. میتوان اینطور نتیجه گرفت که برای احساس عدم تعادل در یک اثر هنری، لازم نیست متخصص باشید. اگر قطعهای باعث ناراحتی بصری شما شود، ممکن است در اصل تعادل هنر مشکلی وجود داشته باشد.
-
حرکت
آیا تا به حال با نگاه کردن به یک نقاشی یا مجسمه احساس کردهاید که در حال حرکت است؟ در این حالت، هنرمند از عناصر هنر برای ایجاد احساس کنش استفاده کرده تا احساس زنده بودن بیشتری به اثر خود بدهد. در واقع، حرکت نتیجه استفاده از عناصر هنری است که چشم بیننده را در اطراف و درون تصویر به حرکت در می آورد.
-
ریتم
این اصل مانند ضربان قلب اثر هنری عمل میکند. همچنین نشان دهنده حرکت از طریق قرار دادن دقیق و تکراری عناصر در اثر است. یک تمپوی بصری میتواند باعث شود که یک اثر هنری احساسات مختلفی را برانگیزد و بیننده را وادار کند تا مقاصد هنرمند را احساس کند. برخلاف الگو که مستلزم یکنواختی است، ریتم به تنوع متکی است.
-
الگو
این جزء از هفت اصل هنر به تکرار یک عنصر خاص اشاره دارد. به عبارتی دیگر، الگو از تکرار یکنواخت هر یک از عناصر هنر یا هر ترکیبی از آنها ایجاد میشود و هر چیزی را میتوان با تکرار به الگو تبدیل کرد. این الگو میتواند متنوع یا دقیق باشد و به ایجاد ریتم یک قطعه کمک میکند.
-
کنتراست
هنگام تعریف این اصل از هفت اصل هنر، کارشناسان در مورد نحوه چیدمان عناصر متضاد توسط هنرمند صحبت میکنند. این متضادها ممکن است شامل روشنی و تاریکی، بزرگی و کوچکی، بافتهای خشن و صاف و فضای منفی و مثبت باشد. نواحی کنتراست عموما توجه شما را به عنوان یک بیننده جلب میکند و چشم شما دقیقا به جایی که هنرمند میخواهد، کشیده میشود.
-
وحدت
اگر هر عنصر از هفت اصل هنر در یک اثر هماهنگ باشند، در آن صورت بیننده هنگام تماشای اثر احساس درستی پیدا میکند. هنرمندان میخواهند که نقاشیها یا آثار هنریشان بدون اینکه دچار یکنواختی شوند، کامل بهنظر برسد. در واقع میتوان گفت باید تعادلی بین وحدت و تنوع وجود داشته باشد، در غیر این صورت یک اثر هنری خیلی خسته کننده یا بیش از حد آشفته به نظر میرسد.
-
تاکید
تاکید زمانی است که هنرمند منطقهای از ترکیب بندی را ایجاد کرده که از نظر بصری غالب بوده و توجه بیننده را به خود جلب میکند. تاکید معمولا با استفاده از کنتراست به دست میآید، اما برخی هنرمندان هم از الگوها برای ایجاد این مفهوم استفاده میکنند. میتوان نتیجه گرفت که هر هنرمند ایدههای خود را برای چگونگی تاکید بر یک اثر هنری دارد و نسبت به سبک و امضای خود، این هدف را دنبال میکند.
تعریف هنر از دیدگاه هنرمندان بزرگ
به تعداد افراد جهان راه برای تعریف هنر وجود دارد و هر تعریفی تحت تاثیر دیدگاه منحصر به فرد آن شخص و همچنین شخصیت او است. هنرمندان بسیاری در طول تاریخ هنر را از زاویهی خود توصیف کردهاند که در ادامه تعدادی از آنها را مثال خواهیم زد.
-
رنه ماگریت (Rene Magritte)
هنر رازی را تداعی میکند که بدون آن جهان وجود نخواهد داشت.
-
فرانک لوید رایت (Frank Lloyd Wright)
هنر کشف و توسعه اصول اولیه طبیعت به اشکال زیبا و مناسب برای استفاده انسان است.
-
توماس مرتون (Thomas Merton)
هنر ما را قادر می سازد تا خود را پیدا و در عین حال خود را گم کنیم.
-
پابلو پیکاسو (Pablo Picasso)
هدف هنر شستن غبار زندگی روزمره از روح ما است.
-
لوسیوس آنائوس سنکا (Lucius Annaeus Seneca)
همه هنرها تقلید از طبیعت هستند.
-
ادگار دگا (Edgar Degas)
هنر آن چیزی نیست که شما میبینید، بلکه آن چیزی است که دیگران را وادار میکنید ببینند.
-
ژان سیبلیوس (Jean Sibelius)
هنر امضای تمدن ها است.
-
لئو تولستوی (Leo Tolstoy)
هنر یک فعالیت انسانی است که عبارت است از این که یک انسان، آگاهانه با نشانههای بیرونی خاصی احساساتی را که در آن زندگی کرده به دیگران منتقل کند و دیگران هم به این احساسات مبتلا شوند و آنها را تجربه کنند.
سخن پایانی
در پایان باید بگوییم که دیدگاه و تعریف هنر از نظر هر کسی میتواند متفاوت باشد و هر کس نسبت به بینش خود، این عبارت را درک میکند. در نهایت هدف هنر این است که پیامرسان باشد و یا احساساتی را در افراد برانگیزد. هنر قطعا بخش مهمی از زندگی انسان مدرن بهحساب میآید و بیتا آرت در مسیر گرامی داشتن این مفهوم زیبا، با شما همراه خواهد بود.
سوالات متداول
هنر چیست؟
هنر مجموعهای از آثار ساخته شده توسط انسان است که با هدف اثرگذاری بر احساسات و هوش انسانی یا به منظور انتقال یک مفهوم، خلق میشود و با خلاقیت انسان همراه است.
هنر هفتگانه جهانی چیست؟
هنر موسیقی، هنر حرکات نمایشی، هنرهای تجسمی، هنرهای ترسیمی، هنرهای ادبی، هنرهای نمایشی و هنرهای سینما از اجزای اصلی هنر هفتگانه هستند که بهصورت جهانی شناخته میشوند.
هنرمند کیست؟
هنرمند شخصی است که به آفرینش و خلق یک اثر هنری میپردازد و بهعبارت دیگر، در شاخهای از فعالیتهای هنری، مشغول است.